نمی‌دونم عیب از اون فرد بود یا کس دیگه، ولی کلاْ آدم خیلی خوبی بود. خودش می‌گفت تازه بازنشسته شده و قبلاْ در ادارات دولتی مشفول بکار بوده. البته سابقه کار در شرکتهای خصوصی رو نداشت و نمی‌دونست در بخش خصوصی فقط باید بگی چشم و کار رو انجام بدی. اگر طرح یا ایده‌ای داری فقط باید عنوان کنی، اگر اجرا شد که بهتر و اگر نشد دیگه نباید دنبالش رو بگیری. متاُسفانه تو جامعه ما تا بخوای یک ذره از دیگران متفاوت باشی زود زیر پات رو خالی می‌کنند و طوری رفتار می‌کنند که خسته شی و خودت ولش کنی. والا چند روزی هست که مدیر اداریمون نیومده و زمزمه‌هاش هست که دیگه نمی‌یاد و خودش رفته. حالا این آدم هم دچار چنین اشتباهی شد و دیگه نتونست تحمل کنه. 

یک روز قبل از اینکه نیاد یک جلد دیگه از کتابهای خانومش رو با نام زخم کهنه واسم آورده بود که بخونم و فعلاْ که کتاب دست ما مونده تا تمومش کنم و بعد بهش برگردونم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد