غذای نم کشیده


چند شب پیش هول هولکی یه غذایی واسه بچه ها درست کردم . خیلی با خیال راحت غذا رو کشیدم بعدشم بچه هارو صدا کردم تا بیان شام بخورن. وقتی داشتم برنجو می کشیدم فهمیدم که له شده . به روم نیاوردم و خیلی با آرامش سرم به کارم گرم بود . تو دلم گفتم : الآن که اینو بزارم هر سه تایی یه چیزی میگن . اول واسه دختر کوچیکم کشیدم . دیدم یک قاشق خورد بعدش بهم گفت: مامان خانوم  چرا برنجت اینجوریه ؟ منم انگار چیزی اتفاق نیفتاده گفتم: مگه چه جوریه ؟ مثل همیشست. با یک قیافه ی جدی گفت: نخیرم . برنجت نم کشیده ، مگه نمیبینی به هم چسبیده. از بس نم کشیده اینجوری شده.
(شایدم راست میگفت .)
نظرات 3 + ارسال نظر
طبله عطار دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:59 ق.ظ http://farahan.blogsky.com

سلام ،

خاطرات یک مدیر دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:07 ب.ظ http://abas1339.persianblog.com

سلام. چه عجب ! کم پیدا هستید. سر بچه ها را که نمیشه کلاه گذاشت.

خسروپرویز چهارشنبه 21 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:09 ب.ظ http://khosrowparviz.blogsky.com

درود بر شما!

دفعه دیگر آب نریزید تا نم نکشد!

شاد باشید... بدرود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد