شرحه،شرحه می آید به سویم
قطره قطره گرم میکند
در این شبهای تاریک وترسناک
می بینم نوری را از آن نقطه دور
بسان چراغی که شعله میکشد
روشن می کند ظلمات را
برق می اندازد آینه ها را
انعکاس نورش
می درخشد بر همه جا
بازتاب او می چرخد
میگذرد بر این عرصه پهن
در این رهگذر عمر
فانوسیست بس روشن
سو می گیرد چشمان
تا به حال ندیده
تا به حال لمس نکرده
چه خوش است آن لحظه ای
که کس بتواند اینچنین
ببیند زیبایها را
نظرات 5 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:21 ق.ظ http://monajat.blogsky.com/

وبلاگ ساده و در عین حال شیوایی داری

خاطرات یک مدیر پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:12 ب.ظ http://abas1339.persianblog.com

درس مدیریت و شعر و احساس . اگر با تجربه قرین شود مدیری موفق حاصل می دهد.

نازنین جمعه 23 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:32 ق.ظ http://naz.blogsky.com

واقعا لذت بردم

آدیاباتیک جمعه 23 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:52 ب.ظ http://adiabatic.blogsky.com

سلام
موافقین بهم لینک بدیم؟

مقاله بی سر ۲ شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:41 ب.ظ http://sh2tg800.blogsky.com

زیبا بود . .
ممنون که به من هم سر زدی . . . باز هم میام اینجا . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد